کد مطلب:298647 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

شوهر حضرت زینب


عبدالله بن جعفر- شوهر زینب- یكی از شخصیت های مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف است.

و پدرش جعفر بن ابیطالب از مسلمانان شجاع و دلیر صدر اسلام و سخنوران و فصحای عرب بود كه به جرم ایمان آوردن به خدا و رسول و مبارزه با شرك و بت پرستی ناچار شد با همسرش اسماء بنت عمیس از وطن مالوف خود شهر مكه به كشور بد آب و هوا و سوزان حبشه مهاجرت كند و متجاوز از دوازده سال در شهر غربت و دور از پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد و برادرانش عقیل و علی (ع) به سر برد- و خلاصه از تمام خویشان و نزدیكان و دوستان و زندگی مالوف خود چشم بپوشد- و بشرحی كه در زندگانی پیغمبر اسلام ذكر شد- در آنجا نیز مورد تعقیب مشركان قریش و نمایندگانی كه برای بازگرداندن آنان به حبشه فرستاده بودند قرار گرفت و در حضور پادشاه حبشه نجاشی بدان گونه كه ذكر شد با كمال شهامت و راستی از دین و آیین و پیغمبر بزرگوار خود دفاع كرد تا جایی كه پادشاه حبشه و كشیشان مسیحی را سخت تحت تاثیر سخنان شیوا و گرم و دور از هر گونه تعصب و خلاف گویی خویش قرار داد، و سرانجام سبب اسلام نجاشی گردید [1] ، و بالاخره هم پس از مراجعت به مدینه در جنگ موته كه یكی از جنگهای بسیار سخت مسلمانان با لشكر روم بود پس از مقاومت دلیرانه ای كه در برابر دشمن كرد و شهامت بی سابقه ای كه از خود نشان داد و موجب شگفت و تحیر دشمنان گردید در راه پیشرفت اسلام به درجه ی شهادت نایل گشت، و به جعفر طیار موسوم گردید، و در فضیلت او روایاتی از پیغمبر اكرم و ائمه ی اطهار رسیده است كه جای ذكر در آن نیست.

و مادرش اسماء بنت عمیس نیز همان زن بزرگواری است كه در این كتاب و در شرح حال فاطمه ی اطهر و بخصوص جریان وفات آن حضرت نام او بسیار ذكر شده و شرح حال اجمالی او بیان گردیده است.

عبدالله بن جعفر در همان ایامی كه پدر و مادرش در حبشه به سر می بردند به دنیا


آمد، و نخستین مولودی است در اسلام كه در سرزمین حبشه به دنیا آمده، و در سال هفتم پدرش به مدینه آمد و همچنان در مدینه بود تا روزی كه جعفر در جنگ موته به شهادت رسید و پیغمبر اسلام (ص) خبر شهادت او را به مسلمانان داد و به خانه ی آنها آمد و سراغ عبدالله و بچه های دیگر جعفر را كه عون و محمد بودند از اسماء گرفت و چون آنها را به نزد پیغمبر آورد رسول خدا دست نوازش به سر آنها كشید، و اسماء كه چنان دید عرض كرد:

ای رسول خدا چنان دست به سر آنها می كشی كه گویا پدرشان از دنیا رفته و یتیم شده اند؟

پیغمبر خدا از عقل و فراست آن زن تعجب كرد و اشك از دیدگان مباركش سرازیر شده و فرمود: آری جعفر در جنگ شهید شده، اسماء گریست و پیغمبر او را دلداری داده فرمود: گریه مكن كه خداوند خبر داد به جعفر در بهشت دو بال داده می شود كه با فرشتگان پرواز می كند، آن گاه اسماء عرض كرد:

ای رسول خدا اگر مردم را جمع كنم و از فضیلت جعفر به آنها خبر دهم هرگز فضیلت او فراموش نشود.

مرحوم طبرسی از خود عبدالله بن جعفر روایت كرده كه گفت: من بخوبی یاد دارم هنگامی كه رسول خدا (ص) به نزد مادرم آمد و خبر شهادت پدرم را به او داد، در آن حال اشك از دیدگان آن حضرت می ریخت و به سر من و برادرم دست می كشید و می گفت:

«اللهم ان جعفرا قد قدم الیك الی احسن الثواب فاخلفه فی ذریته باحسن ما خلف احدا من عبادك فی ذریته»

(بار خدایا براستی جعفر با بهترین پاداش نیك به پیشگاه تو آمد تو نیز به بهترین وجهی كه سرپرستی فرزندان یكی از بندگان خود را می كنی درباره ی فرزندان او سرپرستی كن!)

آن گاه به مادرم رو كرده فرمود: ای اسماء می خواهی بشارتی به تو بدهم؟


عرض كرد: آری پدر و مادرم به فدایت! فرمود: بدان كه خداوند به جعفر دو بال عنایت كرده كه در بهشت با آن دو پرواز می كند! اسماء عرض كرد: این خبر را به مردم هم بگویید.

عبدالله گوید: رسول خدا (ص) برخاست و دست مرا نیز گرفت و با دست دیگر خود بر سرم می كشید تا به مسجد آمد و به منبر بالا رفت و مرا پیش روی خود در پله ی دوم نشانید، و همچنان كه چهره اش غمناك و محزون بود فرمود:

همانا اندوه انسان نسبت به برادر و عمو زاده اش زیاد است، آگاه باشید كه جعفر به شهادت رسید و خداوند دو بال به او عنایت فرماید كه در بهشت پرواز كند.

آن گاه از منبر به زیر آمد و به خانه رفت و مرا نیز با خود برد و دستور داد غذایی برای من تهیه كنند، و به دنبال برادرم نیز فرستاد و او نیز بیامد و ما غذای چاشت آن روز را در نزد آن حضرت خوردیم و سه روز نیز در خانه ی او بودیم و سپس به خانه ی خود بازگشتیم، و رسول خدا (ص) نیز به دیدن ما آمد و من داشتم در مورد فروش بره ای كه از برادرم بود صحبت می كردم و پیغمبر كه چنان دید درباره ی من و معامله ای كه می خواستم انجام دهم دعا كرده فرمود: خدایا در معامله اش بركت عنایت فرما.

عبدالله گوید: از آن پس هیچ چیزی نخریدم و هیچ چیزی نفروختم جز آنكه خداوند در معامله ای كه انجام می دادم بركت می داد. [2] .

باری عبدالله بن جعفر گذشته از شخصیت بزرگی كه از نظر خانوادگی و انتساب با خاندان نبوت و بزرگان قریش داشت دارای كمالاتی نیز بوده كه از آن جمله كرم وجود اوست و سبب سیادت و بزرگی بیشتری برای او شد و یكی از سخاوتمندان مشهور عرب گردید و او را «بحرالجود»- دریای سخاوت- می نامیدند، و از استیعاب نقل شده كه گفته اند: در اسلام از او كریم تر كسی نبود [3] و در این باره داستانهای زیادی نقل كرده اند تا آنجا كه گفته اند: در هر ماه صد بنده آزاد می كرد، و ذكر همه ی آن سخنان و داستانها از وضع تدوین این كتاب بیرون است، و برای نمونه به این چند داستان توجه كنید:



[1] براي توضيح بيشتر به زندگاني حضرت محمد (ص)، مراجعه فرماييد.

[2] اعلام الوري، ص 111.

[3] قاموس الرجال، ج 5، ص 411.